قدس آنلاین - آقای دکتر روباه نام مستعاری است که عدهای از دوستان روی یک آقایی گذاشتهاند که سال هاست بین ایران و یکی از کشورهای فرنگستان در حال تردد است و از بیست سال پیش میگوید دارد دکترای خود را میگیرد.
برای این به او دکتر روباه میگویند که مانند روباه محیل و مرموز و دو دوزه باز و چند کاره است و به هیچ فرضیهای جز شکار فرصتها معتقد نیست و ظاهرش هم مانند روباه است.
دکتر روباه هر جا مینشیند خود را پدر یکی از علوم معرفی میکند چون انگلیسی میداند. برای اثبات فضل و دانش خود در هر چند جمله یک جمله یا یک کلمه انگلیسی میپراند تا در نزد مردم خیلی فاضل جلوه کند. فلسفه باف غریبی است.
هر جا میروم نظیر دکتر روباه را بسیار میبینم، هر کس که کمی شهرت مییابد خود را پدر چیزی، علمی، فنی، هنری در ایران میداند.
در گذشته پدر راستین زیاد داشتیم. همه معتقد بودیم مرحوم عباس اقبال آشتیانی که محضرش را درک نکردم، یا شادروان دکتر محمدجواد مشکور، یا شادروان نصرالله فلسفی، یا مرحوم دکتر فریدون آدمیت، یا مرحوم سعید نفیسی یا حضرت استاد دکتر ابراهیم تیموری هر یک لقب پدر تاریخ ایران را به حق میتوانند به خود اختصاص دهند. شادروان دکتر محمد حسن گنجی یا مرحوم دکتر احمد مستوفی یا مرحوم ماژور مسعود خان کیهان شایستگی لقب پدر جغرافیای ایران را داشتند، مرحوم دکتر کریم ساعی پدر جنگل و جنگل کاری در ایران بود، صادق هدایت و جمال زاده و صادق چوبک و محمّد حجازی پدر داستان نویسی خوانده میشدند. خیلیها در مطبوعات عنوان پدری داشتند و برازندهشان بود. چند نفری پدر رادیو بودند. عدهای پدر فیزیک و شیمی، تنی چند پدر پزشکی ایران نامیده میشدند. آنان سال ها زحمت کشیده، درس خوانده و مملکت رهین منت آنان بود، دکتر حبیبی طالقانی نام و دکتر فرهاد پدر آزمایشگاه های پزشکی شناخته میشدند.
مرحوم استاد قریب پدر ادبیات و فارسی نویسی بود، استاد علامه محّمد قزوینی پدر نسخه شناسی بود و از صدها جلد کتاب در کتاب های فرانسه صفحه به صفحه عکس گرفت و آنها را به ایران فرستاد. یک استاد سالمند هست به نام عبداللّه انوار که کتاب و نسخ خطی شناس قهاری است و میتوان او را پدر کتاب شناسی ایران خواند. ده جلد فهرست کتب خطی کتابخانه ملی ایران را درآورده و سال ها پیش به چاپ رسانده است.
ما عدّه زیادی افراد محقق داشتیم که به راستی عنوان پدری به آنان میچسبید. پدر شعر کهن داشتیم که ملک الشعرای بهار بود و نیز دکتر حمیدی شیرازی و فریدون مشیری پدر شعر نو داشتیم که مرحوم نیما یوشیج بود. پدر طنز داشتیم که مرحوم فریدون توللی بود. متأسفانه عصر پدرهای واقعی و اصیل گذشت و عصر پدرهای تقلبی و ژنریک رسید.
هر جا میرویم یکی را میبینیم که عدهای دورش را گرفتهاند و او را پدر چیزی، جنسی، کالایی، فنی و تخصصی معرفی میکنند. طرف دهان باز میکند متوجه میشوی که چیزی حالیش نیست.
هر روز یکی پدر چیزی میشود و سر و صدایی به راه میاندازد. راه حل هایی پیشنهاد میکنند که جن شاخ جدید درمیآورد. ندیدم یک اختراعی، اکتشافی، ابداعی ارایه دهند حرف ها تکراری و کلید است.
یکی خود را پدر منتقدان سینمایی مینامد. میبینید در چنتهاش چیزی نیست، یکی میگوید پدر سیاست است و صد تا عنوان دکترا یدک میکشد، دهان باز میکند تهی بودنش فریاد میکشد.
اغلب این پدران قلابی کمتر کتاب خواندهاند، از تاریخ و جغرافیا و آب و هوای ایران بیخبرند. حرف هایشان سطحی است و کسالت بار و تکراری...
دکتر روباه، طفلکی تنها نیست. باز زبان انگلیسی میداند (سوغات چند سال بورس دولتی مجانی در آمریکا) دیگران هنر او را ندارند. یکی است میگوید: او اولین عکاس ایران است و ۱۶۰سال عکاسی پیش از او از عصر ناصرالدین شاه تا زمانی که این آقا ظهور کرد بیمعنی بوده و عکاسی را او در سال های دهه ۴۵ تا ۵۵ در ایران سزارین کرده و به دنیا آورده است، زمانی سازمانی گول ادعاهای او را خورد او را به جزیرهای در خلیجفارس فرستاد، حاصل کارهایش تعدادی عکس رنگی خیلی معمولی و پیش پا افتاده بود.
ما پدر و حتی مادر نقاشی هم داریم که در کشوری که تابلوهای سهراب سپهری پس از ۳۹ سال از مرگ او تا ۴۰۰ میلیون تومان به فروش میرسد تمام تابلوهای این تا در نقاشی روی دستش مانده و خاک میخورد و چقدر هم ادعا دارد و خود را کمتر از پیکاسو و سالوادور دالی نمیداند خدا همه بندگان خدا را از این پدرهای قلابی و مادرهای بیهنر بیسواد حفظ کند!
نظر شما